سید فضلاحمد پیمان
سید فضلاحمد پیمان | |
---|---|
|
|
زادروز |
۱۳۲۰ هرات-افغانستان |
محل زندگی | هرات |
ملیت | افغان |
پیشه | حقوق دان |
سالهای فعالیت | ۱۳۵۷ تا اکنون |
نهاد | ادبستان دری |
نقشهای برجسته | مسوول در جبهات بادغیس، سارنوال کل بادغیس، سارنوال کل هرات |
لقب | پیمان و سوگوار |
دوره | ۱۳۵۷ تا اکنون |
مذهب | اسلام |
منصب | بازنشته فعلی - دادستان کل قبلی در هرات و بادغیس |
مکتب | جامی |
آثار | شام شهیدان، نوای آزادی |
والدین | سید نورالدین |
سید فضلاحمد پیمان شاعر و نویسنده پارسی گوی و حقوقدان معاصر افغان، اهل هرات، خالق کتابهای شام شهیدان و نوای آزادی و از بانیان شعر مقاومت در افغانستان است.[1] او از انقلابی سرایان افغانستان است. پیمان هم اکنون بازنشسته است و در هرات افغانستان زندگی می کند.
سرگذشت
فضلاحمد پیمان در ۱۳۲۰ هجری خورشیدی در ولایت هرات افغانستان به دنیا آمد.مدرسه را در روستای ملدان از توابع ولسوالی انجیل آغاز کرد و در پهلوی آن به آموختن کتابهای عربی و دینی پرداخت.او سرودن شعر را در سن ۱۸ سالگی آغاز کرد و روزهای جوانی اش نیز مصادف بود با جنگهای خونین افغانها با شوروی سابق.
ورود به عرصه سیاست
در سال ۱۳۴۸ رسما کارمند حکومت افغانستان شد و تا سال ۱۳۵۷ در پستهای اداری حقوقی و عدلی در ولسوالیهای گلران، غوریان، انجیل و کرخ هرات به وظیفه اش ادامه داد و پس از کودتای هفت ثور به اتهام گرایش فکری به ایدههای مجاهدین افغانستان بطور جزایی به ولایت بادغیس موظف شد اما تحت تعقیب استخبارات حکومت افغانستان قرار گرفت و در سال ۱۳۶۰ وظیفه رسمی اش را ترک و به صفوف مجاهدین در بادغیس پیوست و همزمان نشریه فروغ انقلاب را برای مجاهیدن دربادغیس تاسیس کردپیمان سالها در جبهات مختلف جنگ در بادغیس دوشادوش همرزمانش علیه نظامیان شوری سابق جنگید و مدتی فرماندهی جنگ در منطقه بند سبزک در دهستان لامان مرز میان هرات و بادغیس را نیز بر عهده داشت.پیمان تقریبا بیشتر اشعارش را در همین منطقه سروده، جاییکه به گفته خودش خون و شعر و آتش با هم برایش مدغم شده بودند.
درخواست رییس جمهور از پیمان
حین شدیدترین درگیریهای مجاهدین با نظامیان وابسدته به ارتش شوروی سابق نجیب الله احمد زی معروف به داکتر نجیب الله، رییس جمهور وقت افغانستان یکی از نزدیکانش را بنزد پیمان فرستاد و از او خواست تا دست از سرودن چنین اشعاری بر علیه حکومت بردارد و از این طریق به پستهای مهم حکومتی دست یابد، اما پیمان نپذیرفت .[2][3][4][5]
پیمان و مهاجرت
پیمان در پی بحرانهای سیاسی مختلف بوجود آمده در افغانستان بارها با خانواده اش مهاجر شد، به گفته خود او، دو بار همراه با خانواده اش به ایران مهاجر شدهاست و چندین بار به گوشه و کنار خود افغانستان.پیمان مدتی را نیز در کمیتههای سیاسی مجاهدین افغان در پاکستان گذراندهاست.او مدتی نیز در ایران کارمند دفتر سیاسی حزب مجاهدین افغانستان «جمعیت اسلامی افغانستان» بود.
پس از شکست شوروی
پیمان پس از پیروزی مجاهدین افغانستان بعنوان سارنوال ولایت بادغیس از سوی اسماعیل خان که در آنوقت فرماندهٔی چهار ولایت از جمله بادغیس را نیز به عهده داشت مقرر شد.پس از تصرف غرب افغانستان بدست طالبان پیمان دوباره به ایران مهاجر شد.
اسارت به دست طالبان
پیمان در سال ۱۳۷۴ هجری خورشیدی از ایران خارج شد و همراه با اسماعیل خان در جبهات جنگ در شمال افغانستان شرکت کرد، سپس او با اسماعیل خان فرمانده ارشد نظامی غرب افغانستان در پی معامله پنهانی جنرال عبدالملک با طالبان در ۲۸ ثور ۱۳۷۶ به دست طالبان در مربوطات شهر فاریاب اسیر شد.بعد از آن پیمان با تعدادی از همرزمانش در یک اقدام غافلگیرانه موفق شد هنگامیکه طالبان اسرای جنگی را به طرف شهر مزار شریف انتقال میدادند، با استفاده از یک فرصت خود را از چنگ آنان نجات دهد. طالبان دیگر همرزمان پیمان از جمله اسماعیل خان را ۳ سال در اسارت داشتند. .[6]
پس از طالبان
پس از سقوط طالبان و بازگشت از ایران او برای مدتی مستوفی هرات شد.[7] و سپس به عنوان رییس سارنوالی (دادستانی) هرات مقرر شد و سه سال به این وظیفه اش ادامه داد..[8]پیمان در خلال این وظیفه اش یکبار به عنوان سرپرست ولایت هرات در غیاب اسماعیل خان والی وقت آن ولایت انتخاب شد..[9]فضلاحمد پیمان اکنون در شهر هرات سکونت دارد.او هم اکنون بازنشستهاست.
سبک سرایش شعر
او با توجه به علاقه فروانی که به جهاد علیه نظامیان شوروی وقت داشت، یکی از بانیان شعر مقاومت افغانستان محسوب میگردد. پیمان در غزل سرائی نیز مهارت دارد.
رضا چهرقانی برچلویی نویسنده ایرانی دوبیتیها و اشعار پیمان را همطراز با اشعار و دوبیتیهای شاعر معروف عرب بیرم التونسی دانستهاست او در مقالهای زیر عنوان تحلیل بن مایههای پایداری درترانههای عامیانه افغانستان در باره پیمان میگوید:
بیرم التنوسی را میتوان بنیانگـذار و پرورنده جنبش سخن سرایی تودهای هم روزگار مصر دانست.با آنکه در میان شاعران افغانستان کسی را هم طراز با بیرم التونسی یا حتی نسیم شمال نمیتوان یافت، از بسیاری دو بیتیهای فضلاحمد پیمان هم نمیتوان صرف نظر کرد. این دوبیتی سرای افغانستان که به «سوگوار» مشهور است نمونههای بعضاً جالب توجهی را در این زمینه عرضه کردهاست.[10]
پیمان اولین مجموعه اشعارش شام شهیدان را با مناجاتی برای رهایی سرزمینش ازاسارت آغاز کردهاست:
رهایی بخش یارب ! از اسارت کشور مارا | به دست ما تبه کن دشمنان کافر ما را | |
خدایا بیش ازاین مپسند، تا روس جفا کردار | کشد اینسان به آتش رایت پیغمبر ما را |
در اشعار پیمان گونه هایی از نصیحت به زبان شعر بیش از همه مشاهده میشود او از گروههای مختلف بویژه مجاهدین در افغانستان می خواهد تا از کبر، گناه و مردم آزاری بپریزند.
مجاهد ! ظلم و بدکاری گناه است | ستمگاری و مکاری گناه است | |
کسی که پیرو اسلام باشد | اگر او را بیازاری گناه است |
و در موارد زیادی به تعریف و توصیف از مجاهدین وقت پرداخته :
مجاهد چشم مستت را بنازم | جبین حق پرستت را بنازم | |
خرامان می روی در جبهه جنگ | کلاشینکوف دستت را بنازم |
پیمان می دانست که جنگ، تباهی و سیه روزی مردم کشورش را بیش از قبل می گرداند، گرسنهها را گرسنه تر، خرابیها را خرابتر و کودکان را یتیم، مردان را بی همسر و زنان را بیوه می گرداند، ولی معتقد است که همه ناخوشیها را باید تحمل کرد تا طعم آزادی را چشید .پیمان در گذشته بارها در اشعارش سازمانهای مدافع حقوق بشر و سایر نهادهای مرتبط به آن را متهم به بی توجهی در قبال مسایل افغانستان کرده .سرودهای انقلابی پیمان نیز در زمان انقلاب و چندسالی پس از آن تقریبا در تمام مدارس بویژه در غرب افغانستان حداقل یک تا سه سرود دانش آموزان مدارس را تشکیل می داد.
آثار
از وی دو اثر به نامهای شام شهیدان و نوای آزادی به چاپ رسیدهاست. هر دو اثر پیمان بصورت کل نایاب گردیده به گفته خود پیمان دهها شعر و سروده وی هنوز فرصت چاپ نیافتهاند.شام شهیدان نام اولین اثر پیمان است و نوای آزادی دومین اثر اوست که در سال ۱۳۶۸ خورشیدی با تیراژ ۵۰۰۰ جلد در چاپخانه پنگوئن در مشهد مقدس بچاپ رسیدهاست.
از زبان دیگران
خلیل الله خلیلی شاعر و نویسندهٔ افغان در باره اشعار فضلاحمد پیمان میگوید:
سید سخنور پیمان سوگوار، شور رسوا کن دشمن خوار و سوز ناله بر انگیز گلگون قبایان وطن در اشعار خجسته تو چندان مقام متعالی دارد که جائی برای تحلیل و نقد ادبی باز نمیگذارد به صراحت میتوان گفت که انسجام و رعایت مقررات و ریزه کاریها در شعر شیدای تو بیانگر همان سبک عراقی است که در دبستان هنرپرور، شعر ساز روح انگیز و جان آویز پیر هرات پایه گذاشتهاست.[11]
محمد حنیف حنیف از شعران افغان نیز در مورد اشعار این شاعر گفتهاست که:
پیمان از نیایشی که به حضور خداوند عرضه میدارد تا اینکه ضمن خطاب به هموطنش همه فشردههای درونی اش، را روی کاغذ ریخته و جنان آتشی بیفروختهاست که هم میسوزد و هم میسوزاند.[12]
عبدالقیوم ملکزاد از نویسنده گان افغان درباره پیمان و اشعارش در مقالهای با عنوان سیری در قلمرو ادب حماسی مینویسد:
روح سخن پیمان سوگوار، انباشته ازدرد و داغ است وبیشترینش آلوده باماتم واندوه وارائه دهنده تصاویری از سروقدان به خون غلطیده وبازتاب دهنده وضع پریشان مردم عزادار وسیمای ویران خونین دیار !او درشرایطی که ارتش سرخ با هماهنگی وپادویی خلق وپرچم درکشور بیداد میکند وبوم وبر را به آتش میکشدو وجب وجب خاک مارا به خون ترمی سازد، عید را، «عیدماتم»می نامد. زیرا ! روزگارش با خوشی هرگز سر سازش ندارد!
مبارک بادعید آن خواهری را که خاک تیره برسرمی کند باد دل سنگ از فغانش آب گردد زمانی کز برادر میکند یاد پیمان، که چشمان نم آلود منبعث ازاحساس ودرد قلب شکسته اش، همواره دربرابر دیدگانم مجسم است، بسی تلاش میورزد تا فریاد حزینش را با اندوه آوارگان وماتم رسیدگان گره بزند.[13]
مبارک عید آن زندانی ای را کــه آگه نیست از عید وحلولش انیس خلوت او کس نباشد به جز تاریکی کنج سلولـــــــش
نمونه شعر
اشعار فضلاحمد پیمان بنوعی احساسات مردم افغانستان علیه نظامیان شوروی وقت و حکومتهای تحت حمایت شوروی را بر میانگیختاند.
او به همین خاطر از شیوهای ساده و عام فهم نیز در اشعار ش استفاده میکرد که نمونهای از آن در زیر آمدهاست.
خوشا آهنگ وحدت ساز کردن | گره از مشکل خود باز کردن | |
ببال اتحاد و همنوائی | به اوج آرزو پرواز کردن |
خوشا در رزمگه مردانه مردن | غبار از چهره هستی ستردن | |
خوشا جام شهادت نوش کردن | میان سنگر حق جان سپردن |
سر کوه نریمان را بنازم | غرور شیر مردان را بنازم | |
سپاه روس را در هم شکستند | ثبات قوم افغان را بنازم |
- نریمان منطقه کوهستانی در ولایت بادغیس است.
لباس جنگ در بر میکنم من | به جرئت عزم سنگر میکنم من | |
قوای نا بکار شوروی ر | برون از خاک کشور میکنم من |
کلاشینکوف در دستم خدایا | به پای بند زر مستم خدایا | |
پی نابودی روس ستمگر | روانه سوی جنگ هستم خدایا |
- بند زرمست از مناطق سختگذر کوهستانی ولایت بادغیس است.
منابع
- ↑ وبلاگ یادداشتهایی از هرات
- ↑ پیمان شاعر دردها از جهاد تا اکنون منبع (1) هرات آنلاین و
- ↑ منبع (2) سایت آریایی و
- ↑ منبع (3)سایت صدای افغان و
- ↑ منبع (4)روزنامه چراغ چاپ افغانستان
- ↑ سایت اریایی
- ↑ [www.afghanmaug.net/content/view/826/32 سایت افغان موج]
- ↑ [www.afghanmaug.net/content/view/826/32 سایت افغان موج]
- ↑ [www.afghanmaug.net/content/view/826/32 سایت افغان موج]
- ↑ پیمان ملی
- ↑ تقریض استاد خلیلی در صفحات ابتدائی مجموعه شام شهیدان
- ↑ تقریض استاد محمدحنیف حنیف در صفحات ابتدائی مجموعه شام شهیدان
- ↑ وبگاه سرنوشت
کتاب شام شهیدان نوشته فضلاحمد پیمان
نوای آزادی چاپ مشهد نوشته فضلاحمد پیمان
سیری درقلمرو ادب حماسی، نوشته عبدالقیوم ملکزاد
تحلیل بن مایههای پایداری درترانههای عامیانه افغانستان
پیوند به بیرون
- ۹۳/۰۳/۲۰